چراااااا...

بیا اونوقت میگید چرا وبلاگ ها کمرنگ شدن. خب دو ساعته ی روند دارم تایپ میکنم آخرش که دکمه انتشار رو زدم ی خط بیشتر منتشر نشد. هووووف

درهم برهم..:)

ازینکه تا پست گذاشتم برام کامنت اومد بسیور بسیووور شگفت زده و خوشحااال شدم عاشقتونم واقعااا

با اینکه اینستا اکی  ام اما اصلن نمیتونم خاطره نویسی داشته باشم اونجا نمیدونم چرا.

تا ساعاتی دیگر دیدار.. :)

چقد اینجا خوش یُمن واقعا. :)

تا اولین پست رو بعد از حدود ٦ ماه گذاشتم، شُما یهو زنگیدی گفتی بعدازظهر همو ببینیم هاهاهاهاهاها 

بعد از مدتها.. :)

سلاااام..

یهو دلم وبلاگ و دفتر خاطراتمُ   خاست..

آیا کسی هست اینجا..!؟؟

+ با اینکه سه شنبه همدیگرو دیدیم اما دلتنگ ترینم..:/