درهم برهم٢ .. :)

  

حالا الان که داشت بهم فشار میومد سریع اومدم اینجا بنویسم تا آروم شم. ازینکه یکشنبه تولدشه و من این هفته تا به امروز هر برنامه ای خاستم بچینم هرکدومش به نوعی به مشکل برخورد و  اجرا نشد کلافه شدم. آخرین و قطعی ترین برنامه ای که داشتم زور میزدم هماهنگ کنم این بود که فردا باهمدیگه بریم کادوشو بخریم. :) البته هنوز نگفته بودم دلیل دیدار فردا کادوشه و شما از دو روز پیش گفتی باشه شنبه حتما میریم بیرون ولی الان که تلفنی حرفیدیم گفتی کار پیش اومده فردا و اگه میخای صبح ٨و ٩ بریم و تا ظهر ناهار باهم باشیم بعدش من برسم به کارم و توام عصر به کلاس زبانت. اما من گفتم نمیخام هول هولکی بریم و کلا کنسل کردم فردا رو. :/ 

حالا تنها تایمی که بهش امیدوارم ، یکشنبه اس که صبح پاشم برم گل و کیک بگیرم یهویی برم سمت دفتر و تولد مختصر بگیریم تا عصر باهم باشیم که برگردم برم کلاس. و کادوش هم بمونه واسه ی فرصت مناسب که هول هولکی نشه. :))


+ وای خدایا مرداد ماه میشه یک سال که از تحویل کلبه میگذره. و من همون موقع خودمو راضی کرده بودم که حداکثررررر تا عید نوروز امسال این وضعیت رو تحمل میکنم. حالا یک سالی میشه که با این دوریا گذشته،  ولی تایم و حجم کاری شُما بیشتر از صبر و تحمل جفتمون شده. و راه دور هم سبب شده که همین دیدارامون تقریبا بسختی اکی بشه. (گریه ی حضار را خاستارم) در کل شرایط جدید همون قدر که شیرینه و خاطرات دل انگیزی میسازه برامون ولی با دلتنگی فراوااااان همراهه.

نظرات 6 + ارسال نظر
شیدای 26 چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 11:23

سلام خوشحالم اومدی
چرا پست بالایی رو رمزی کردی یعنی ما نباید بخونیمش

سلام عزیزم ی مدت رمزدارش کرده بودم الان نیس دیگه مرسی که هستی :)

پریسا پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 08:23

وای باورم نمیشه دیگه کلبه ای در کار نیست

یک سال و نیمه که دیگه نداریمش :(

زهــــرا دوشنبه 20 شهریور 1396 ساعت 10:49 http://gilassi92.blog.ir/

سلام دوستم نمیدونم منو یادت میاد یا نه وبلاگ گیلاسی از شوهرجان مینوشتم خیلی اتفاقی پیدات کردم چقد دلم تنگ شد برا اون روزا چقد خوبه ک با وجود این همه صفحات اجتماعی هنوز اینجارو داری من ک کلن فسم خابیده :دی
باید بخونم ببینم در چ حالی و چ کردی البته اگه جوجه م اجازه بده :)

سلام عزیزم. اسمت برام خیلی آشناس. کاش حداقل وبلاگایی که میخوندیم الانم بود یا حداقل تو اینستا پیدا میکردیم. ای جونم جوجه داری وای چه عااالی مبارکه عزیزم.

آذرین دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت 14:30

مرداد واقعا میشه یه سال
انگار دیروز بود گفتی که کلبه باید تحویل بدید
یعنی شش ماه نبودی چه زود میگذرن زمان

یعنی مثه برق و باد میگذره. الانم باز ۶ماه دیگه ازون موقع گذشته

آذرین دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت 14:25

سلام خانم خانما
کجاااااایی شما پس
بهت دایرکت دادم اما نرسید،دستت؟؟؟
دیگهونگرانت داشتم میشدم چرا یهو رفتی

سلااام من خوبم تو‌خوووبی
ا. تو‌ اینستا دایرکت دادی؟؟ به چه اسمی!؟؟؟؟

شیدای 26 شنبه 24 تیر 1396 ساعت 12:17

شش ماه ننوشتی الان جریمه ت اینه بیای با جزئیات
بنویسی از این مدت که نبودی
امیدوارم همیشه خوش باشی گلم

اوه الانم که این پیغامتو میخونم تقریبا ۶ ماه میگذره. وای که چقد من دیر به دیر میام چقد زمان زود میگذره. قربونت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد